حیات نو: ميرحسين موسوى در نامه‌اى به برخى مراجع تقليد نظر ايشان را درباره بيانيه راهبردى شماره 11 خود خواستار شد.در قسمتى از اين نامه آمده است:اولين هدف در اين بيانيه آن است که اگر خشم و نارضايتى در مردم به‏ ‏وجود آمده است آنان تصور نکنند اين احساسات منفى انباشته شده در‏ ‏ضميرشان متوجه دين است. اين رسالتى است که به نظر مي‎رسد بر عهده ‏ ‏تمامى کسانى که اسلام بر آنان حق حيات دارد و در رأس آنان روحانيت‏ ‏اسلام قرار گرفته باشد تا اجازه ندهند اقشار مختلف، على‌الخصوص جوانان‏ ‏که اينک اکثريت جامعه ما را نيز شکل مي‎دهند ميان برداشت‌هاي‏ ‏نادرست ، گزينشى و سطحى از دين و حقيقت آن اشتباه کنند و بر اثر‏ ‏هيجان‌هاى عاطفى از اسلام فاصله بگيرند.رسانه‌هاى دولتى اصرار دارند که ما را مسبب و محرک حوادث اين چند‏ ‏ماهه معرفى کنند، حال آن که رفتارهاى مسئو لان کشور[...] از سال‌ها پيش هيمه‌هايى را انباشته بود که با خطاهاى اين‏ ‏ايام شعله ور شد و [...] روز به روز‏ ‏توسعه پيدا کرد. وى‌مى‌افزايد: اگر در موجي‏ ‏که از خشم مردم برخاسته است احساس خطر براى اصل کشور و اصل‏ ‏نظام نمى‌کردم ، برايم سخت نبود که بيست سال ديگر سکوت کنم.‏‏اما اينگونه نبود و نيست که مردم با سکوت يا سازش يک نفر دست از‏ ‏حرکت خود بردارند، بلکه پس از مدت کوتاهى بلاتکليفى به زودى اين‏ ‏حرکت از نو و با شکلى کور و در حالى که به هيچ يک از دلبستگان به نظام‏ ‏اعتماد نداشت آغاز مي‎شد، و چه بسا ديگرانى که براى اين کشور و ملت‏ ‏خواب‌هاى ناگوار ديده‌اند در هدايت آن به سوى منافع و مطامع خود طمع‏ ‏مي‎کردند.‏هدف ديگر از اين بيانيه و نيز بيانيه‌ها و حرکات قبلى اين است که‏ ‏تکاپوهاى مردم در چهارچوب نظام باقى بماند و در دام ساختارشکنى‌هاي‏ ‏خطرناک نيفتد.

ميرحسين در پايان مى‌نويسد: ‏مرحوم ملا محسن فيض کاشانى در رساله الفت نامه غايت اکثر تکاليف‏ ‏شرعيه را حصول محبت و الفت اجتماعى ذکر مي‎کند. نتيجه‌اى که از اين‏ ‏محبت و الفت ناشى خواهد شد همان چيزى است که در علوم جديد از آن با‏ ‏عنوان شبکه‌هاى اجتماعى نام مي‎برند، به عنوان راهى براى مهار حکومت‏ ‏و بازداشتن آن از تکرار خطاهايش ، و به مثابه روشى که به سرزندگي‏ ‏اجتماعى بينجامد و بسترى که توانها و عواطف به هيجان آمده را در بستر‏ ‏خود جاى دهد و از سرريزهاى تخريب کننده آن جلوگيرى کند، تقويت‏ ‏شبکه‌هاى اجتماعى در اين بيانيه توصيه شده است . اين پيشنهاد‏ ‏مي‎توانست بنا بر آن چيزى که فيض مي‎فرمايد رونويسى از نسخه اسلام‏ ‏تلقى شود، اگر چه کسانى که در بى انصافى مبالغه مي‎کنند آن را رونويسى از‏ ‏نسخه سيا خوانده اند.‏و سرانجام در اين بيانيه راهکارهايى براى برون رفت از بحران فعلى ارائه‏ ‏شده است که اميدوارم مورد اعتنا قرار گيرند.